کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت

ساخت وبلاگ
265 بارها به عرض شما رسید، آدم که مشهد مشرّف می‌شود، مشاهد مشرفه هر کدام از ائمه، این زیارت نورانی «جامعه کبیره» را می‌خواند، گذشته از آن ثواب های خودش و شفای مرضا و قضای حوایج و ده ها حاجت دیگر، از آنها می‌خواهد که باسواد شود. این باسواد شدن که گناه کبیره نیست، کسی می‌خواهد مُلّا شود، یعنی مثل شیخ انصاری یا آخوند خراسانی بشود، این ‌طور که ما از سواد فاصله می‌گیریم، با سواد شدن معصیت نیست، نشانه‌اش همین است که ما این ‌طور فکر می‌کنیم که نباید مثل آخوند خراسانی شد؛ اصلاً ما حرم مشرّف می‌شویم، برای اینکه باسواد بشویم و برگردیم. در زیارت «جامعه» می‌خوانیم ما آمدیم اینجا «مُحتَمِلٌ لِعِلمِکُم»؛ ما آمدیم باسواد بشویم و برگردیم ... معنای «مُحتَمِلٌ لِعِلمِکُم» این است که شما فرمودید ما علومی داریم «لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ‌ اللَّهُ‌ قَلْبَهُ‌ لِلْإِیمَان»، ما را جزء آن زائران قرار بدهید، علمی به ما بدهید که ما با آن علم برگردیم، همه علم ها در درس و بحث نیست، گوشه‌ای از علم در درس و بحث است. دولت آن است که بی خون دل آید به کنار / ورنه با سعی و عمل، باغ جنان این همه نیست (*). انسان با درس و بحثِ تنها به جایی نمی‌رسد، این همان اوایل راه است. حرم که مشرّف می‌شوید برای اینکه علم یاد بگیرید، وقتی علم یاد گرفتی آن وقت توحید را طرزی تبیین می‌کنیم که دیگر خطر داعشی و تکفیری و مانند آن در جهان ظهور نکند. «مُحتَمِلٌ لِعِلمِکُم»؛ یعنی من از شما درخواست می‌کنم علمی به من بدهید، توفیقی به من بدهید که من بتوانم بار علم شما را حمل کنم. آن علمی که دیگران دارند که آسان است، آنها همه جا هست، علمی که نزد شماست، فرشته باید حمل کند و انبیا بای کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت...
ما را در سایت کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csalahshoorfard8 بازدید : 34 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1402 ساعت: 20:43

266 اصل دعوت بر اساس «ادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ» (1﴾ سامان می‌پذیرد. برای توده مردم که دسترسی به این راه های عقلی ندارند، بهترین راه مَثَل است؛ لذا مقدمتاً ذکر می‌کند، فرمود «وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنّاسِ فی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ» (2) تا اینها متذکر شوند. سرّ آن این است که مستحضرید مَثَل تعلیم نیست، برهان نیست، با مَثَل نمی‌شود چیزی را به کسی آموخت، ممکن است او تقلیداً چیزی را حفظ کند، ولی از مَثَل، تشبیه، تمثیل کاری ساخته‌ نیست؛ ولی می‌فرماید با اینکه ریشه اصلی مَثَل در حکمت هست، این مَثَل، کار تعلیمی ندارد. شما که با منطق آشنا هستید، بیش از چهار راه برای تعلیم نیست: یا حدّ تام است یا ناقص، یا رسم تام است یا رسم ناقص، این راه پنجمی که در منطق به نام راه تمثیل اضافه شد، یک دستیار است، این یک کمک است که اگر کسی از آن چهار راه بهره برد، از تمثیل بهره بیشتری می‌برد؛ این یک کمکی است، وگرنه تمثیل، نه جنس شیء را روشن می‌کند، نه حدّ شیء را روشن می‌کند، نه لازم شیء را روشن می‌کند و نه فصل شیء را روشن می‌کند، پس هیچ‌کاره است؛ وقتی هیچ‌کاره بود، چه تعلیمی به همراه دارد؟! ... قرآنی که برای تعلیم کتاب و حکمت است، چرا باید از تمثیل استفاده کند با اینکه تمثیل، سهمی در تعلیم ندارد؟ می‌فرماید که ما تعلیم خودمان را دادیم «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» (3)؛ همه اینها را که ما در درون انسان نهادینه کردیم، ما او را با سرمایه خلق کردیم، تمثیل یک یادآوری است؛ لذا فرمود «لَعَلَّهُمْ یتَذَکَّرُونَ» (4) نه «لعلهم یعقلون یا یتفکّرون یا یفهمون». با تمثیل که انسان عاقل نمی‌شود، با تمثیل متذکِر می‌شود، فرمود « کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت...
ما را در سایت کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csalahshoorfard8 بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1402 ساعت: 20:43

چگونه باید از مراکز درمانی در زمان جنگ محافظت شود؟ همایون سلحشور فرد، کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقای سلامت شاید به خاطر داشته باشید که در سال 2003 آمریکا به بهانه نابودی سلاح های کشتار جمعی شیمیایی و بیولوژیک، به کشور عراق حمله کرد و پس از 20 سال اشغالگری و کشتار هزاران انسان بی گناه که قریب 40 در صد آن ها را زنان و کودکان تشکیل می دادند، روشن شد که در زمان حملۀ آمریکا اصولاً هیچ سلاح کشتار جمعی در عراق نبوده است. در جریان حمله ددمنشانه رژیم اشغالگر صهیونیستی به نوار غزه، مرتب از زبان سردمداران این رژیم می شنیدیم که می گفتند نیروهای حماس در مدارس و بیمارستان ها پناه گرفته اند و مقرهای نظامی خود را در زیرزمین این مراکز آموزشی و درمانی برپا کرده اند و همین ادعا را بهانه ای برای کشتار فجیع هزاران تن از مردم مظلوم فلسطین، از جمله زنان و کودکان و بیماران بی دفاع قرار دادند. اما وقتی به بیمارستان شفا هجوم آوردند و آن را به محاصره کامل درآورده و تانک های خود را در اطراف آن مستقر کردند و همه جا از جمله زیرزمین این بیمارستان را مورد بازرسی قرار دادند، هیچ نشانه ای از حضور نظامیان گروه های مقاومت در آنجا نیافتند و در عین حال باز هم دست از شرارت و تیراندازی به سمت کادر درمان و اذیت و آزار بیماران برنداشتند و حتی با قطع برق بیمارستان، کودکان نارسی را که در داخل دستگاه قرار داشتند، در معرض خطر مرگ قرار دادند و دست آخر، رئیس بیمارستان را نیز بازداشت کردند. حال جای این سؤال مطرح می شود که اصلاً چرا نباید نیروهای مدافع نظامی در مراکز درمانی حضور داشته باشند؟ من وقتی خودم را جای آن بیماران بی دفاع مورد اذیت و آزار قرار گرفته قرار می دهم، می پرسم پس این مردان و جوانان غیور و شجاع ما کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت...
ما را در سایت کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csalahshoorfard8 بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 16:53

استاد حبیب احمدزاده، اهل آبادان، بسیجی 8 سال دفاع مقدس (سرباز تیر اول تا تیر آخر جنگ) و عضو هیأت علمی دانشگاه هنر سلسه گفتگوهای جالبی در برنامه تلویزیونی مثبت نگاتیو در شبکه مستند داشت که بخش هایی از آن را جدا کردم و به شرح ذیل در سایت روشنگری بارگزاری کردم:

وبلاگ تکلیف الهی

کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت...
ما را در سایت کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csalahshoorfard8 بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 16:53

264 اینکه می‌گویند «یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود»؛ این جمله دومی، تفسیر اولی است. یکی بود معلوم است؛ اما یکی نبود، خدا یکی نیست که دومی داشته باشد. یکی بود؛ یعنی همین خدا که یکی بود، یکیِ عددی نبود ... در بیانات نورانی امام سجاد(علیه السلام) دارد خدا یکی نیست؛ نه مثل اینکه بگوییم یک درخت، یک انسان، یک ستاره، یک شمس و یک قمر؛ یعنی یکیِ عددی نیست که زیرمجموعه کمّ باشد. یکی بود، اما یکی نبود ... آن‌گاه این را جمله بعد تفسیر می‌کند، غیر از خدا کس دیگری نبود. اما اینکه می‌گوییم خدا یکی بود، یکی آن طور نیست که بگوییم، زید یکی بود عمرو یکی بود، آسمان یکی بود، درخت یکی بود، قمر یکی بود، شمس یکی بود، بلکه یکی بود، اما یکی نبود یعنی وحدت او وحدت عددی نبود. حالا این ذات اقدس الهی که می‌گوییم «لا اله الا الله»، توده مردم که غیر از این درک ندارند و ما هم موظف نیستیم که آن حرف های قُلمبه سُلمبه را به اینها بگوییم. مرحوم صدوق نقل کرد که یک شخص عادی آمده، عرض کرد «دلّنی عن التوحید»، فرمود «هُوَ الَّذِی أَنتُم عَلَیه»؛ همین که دارید توحید است اما در روایت دیگر نقل کرد که هشام خدمت حضرت مشرف شد، خود حضرت ابتدائاً از او سؤال می‌کرد آیا خدا را نعت می‌کنی؟ عرض کرد بله یابن رسول الله، فرمود خدا را نعت کن، می‌خواهم ببینم چطور نعت می‌کنی. عرض کرد «هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»؛ حضرت نقض کرد، فرمود این ‌طور که شما می‌گویید سمیع است، دیگران هم سمیع هستند، بصیر است دیگران هم بصیر هستند. عرض کرد یابن رسول الله پس چطور من خدا را وصف کنم؟ فرمود نگو «سمیع» است، نگو بصیر است، نگو «علیم» است، فرمود: «نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِیهِ وَ حَیاةٌ لَا مَوْتَ فِیهِ وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِیهِ» (1) او علیم ن کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت...
ما را در سایت کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csalahshoorfard8 بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 16:53

263 عقل هرگز آن قدرت را ندارد که مهندسی کند، عقل در جایی هم که می‌فهمد، می‌گوید «عدل حَسَن است، ظلم قبیح است»؛ مثل اینکه می‌گوید «آتش گرم است، دو دو تا، چهار تاست». نه دو دوتا را عقل آفرید، نه آتش را عقل آفرید ... عقل هیچ کاره است، مگر اینکه چراغ روشنی است. آفتاب هیچ کاره است، آفتاب که مهندس نیست، آفتاب فقط نشان می‌دهد که کجا راه است، کجا چاه است. مهندس عالم، ذات اقدس الهی است، به وسیله انبیا و اولیا راه را به نام دین مشخص کرده. عقل منبع دین نیست، عقل کاشف است، نه اینکه عدل را او آفریده باشد، یا حُسن را او به عدل داده باشد. عدل در عالم سر جایش محفوظ است، حُسن، ذاتی آن عدل است، این عقل می‌فهمد، همان طور که اربعه را او خلق نکرده، زوجیّت را او خلق نکرده؛ لکن می‌فهمد که اربعه زوج است، عدل را او خلق نکرده، حُسن را او خلق نکرده؛ ولی می‌فهمد «العدل حَسَن»، عقل چراغ خوبی است، نه اینکه حکمی داشته باشد، قانونی داشته باشد، مُقنِّن باشد. به نحو سالبه کلیه، از عقل هیچ حکمی صادر نخواهد شد، خود عقل می‌گوید من می‌فهمم که نمی‌فهمم، برای اینکه من برای چه حکم صادر کنم؟، من دو قدمی خودم را می‌بینم، حداکثر دنیا این دنیا «کحلقة فی فلاة الاخرة»، من از برزخ خبر ندارم، از ساهره قیامت خبر ندارم، از بهشت خبر ندارم؛ «این قدر هست که بانگ جرسی می‌آید» (1). بعضی ها هستند که گوش آنها بسته است، بعضی ها هستند که در خانه‌ خود نشسته‌اند صدای بوق را می شنوند، معلوم می‌شود یک عده دارند جای دیگر می‌روند. حرف حافظ این است که «جَرَس»؛ یعنی زنگ، صدای زنگ گردن شتر این قافله به گوش من می‌آید که یک عده دارند می‌روند، پس سفری هست، قافله‌ای هست، مقصدی هست، راهی هست که دارند می‌روند؛ «آن قدر هست که بانگ جرسی می‌آید»؛ ولی کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت...
ما را در سایت کارمند را چه به فضای مجازی؟!+صوت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : csalahshoorfard8 بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 15:07